English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6303 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outboard bearing U یاتاقان خارج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bearing U یاتاقان
head stock U یاتاقان
gas bearing U یاتاقان گازی
plain bearing U یاتاقان تخت
plain bearing U یاتاقان ساچمهای
crankpin U یاتاقان متحرک
bearing race U جدار یاتاقان
hydrostatic bearing U یاتاقان هیدرواستاتیک
translation bearing U یاتاقان انتقالی
rod bearing U یاتاقان میلهای
babitt metal U بابیت یاتاقان
bosses U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
boss U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
non combatant U خارج از صف
external U خارج
per U خارج از
off U خارج از
non-combatants U خارج از صف
outwith [Scotish E] <adv.> U خارج [از]
outsides U در خارج
aroint U خارج شو
non-combatant U خارج از صف
out of tune U خارج
off side U خارج از خط
abroad U خارج
out [of] <adv.> U خارج [از]
outside [of] <adv.> U خارج [از]
outside U خارج
out- U خارج
externally U از خارج
outside U در خارج
outsides U خارج
outed U خارج
out U خارج
out of U خارج از
externals U خارج
out-of- U خارج از
forth of U خارج از
oversea U خارج از کشور
double out U 081 خارج
extraneous U خارج از قلمروچیزی
alfresco U خارج از منزل
begone U خارج شو عزیمت کن
quotients U خارج قسمت
quotient U خارج قسمت
issue U خارج شدن
over the side U خارج از ناو
beside the mark U خارج ازموضوع
beside the question U خارج از موضوع
ouyby U خارج از دور از
irrelevant U خارج از موضوع
blow out U به خارج دمیدن
bring out U خارج کردن
issues U خارج شدن
issued U خارج شدن
outed U خارج از حدود
popping U خارج شدن
out of U در خارج بواسطه
out-of- U در خارج بواسطه
abroad خارج از کشور
off key خارج از مایه
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
To fall out. U از صف خارج شدن
submultiple U خارج قسمت
derails U از خط خارج کردن
to fall out U خارج شدن
to pass off U خارج شدن
unship U خارج کردن
without U بطرف خارج
outdoors U خارج از منزل
to rule out U خارج کردن
extra-marital U خارج از زناشویی
off season U خارج از فصل
ejects U خارج کردن
ejected U خارج کردن
eject U خارج کردن
derails U از خط خارج شدن
derailing U از خط خارج کردن
derailing U از خط خارج شدن
outbound U مربوط به خارج
outbound U خارج ازمحدوده
ejecting U خارج کردن
overseas U خارج ازکشور
abaxile U خارج از مرکز
torts U خارج از قرارداد
tort U خارج از قرارداد
acentric U خارج از مرکز
anieoro U از داخل به خارج
soto uke U دفاع از خارج
off duty U خارج از نگهبانی
derailed U از خط خارج کردن
derailed U از خط خارج شدن
derail U از خط خارج کردن
derail U از خط خارج شدن
standaway U خارج از بدن
nonsense U خارج از منطق
eccentrics U خارج از مرکز
eccentric U خارج از مرکز
off duty U خارج از خدمت
phase out U خارج کردن
outed U خارج بیرون
away U دوراز خارج
extra cosmical U خارج ازعالم
extra professional U خارج حرفهای
extra regular U خارج ازقاعده
extra spectral U خارج طیفی
extracellular U خارج سلولی
extragalactic U خارج کهکشانی
out of action U خارج ازنبرد
emigration U مهاجرت به خارج
exterritorial U خارج الملکتی
from out of town U از خارج [از شهر]
from outside U از خارج [از شهر]
outsides U به سمت خارج
outside U به سمت خارج
expulse U خارج کردن
extramarital U خارج ازدواجی
extramarital U خارج از زناشویی
extraction U خارج کردن
ungracious U خارج از نزاکت
not to the point U خارج از موضوع
exits U خارج شدن
exit U خارج شدن
inaccessible <adj.> U خارج از دسترس
out of question U خارج از موضوع
off center U خارج از مرکز
extramundane U خارج دنیایی
void U خارج شدن
extraterritorial U خارج الارضی
extrauterine U خارج رحمی
extravascular U خارج رگی
fescennine U خارج ازاخلاق
foreign market U بازار خارج
neither here nor there U خارج ازموضوع
outbye U خارج از دور از
emissive U خارج شونده
out of phase U خارج از فاز
egress U خارج شدن
inaccessible U خارج از دسترس
out of proportion U خارج از اندازه
out of doors U خارج ازمنزل
out- U خارج از حدود
out- U خارج بیرون
cross country U خارج از جاده
out U خارج از حدود
out U خارج بیرون
out of turn U خارج از نوبت
endarch U متشکل در خارج
discharges U خارج کردن
out of line U خارج از خط جبهه
from the outside U از خارج [از جایی]
discharge U خارج کردن
out of door U خارج ازمنزل
derailments U از خط خارج شدن ترن
thrower in U پرتابگر خارج از زمین
ration U خارج قسمت سهمیه
outcaste U شخص خارج ازمذهب
inbound traffic U مسیر خارج از کشور
subliminally U خارج ازمرحله اگاهی
subliminal U خارج ازمرحله اگاهی
decivilize U از تمدن خارج کردن
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
greshams law U را از جریان خارج میکند
dead ball U توپ خارج ازبازی
rations U خارج قسمت سهمیه
rationed U خارج قسمت سهمیه
table U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
unavailable energy U نیروی خارج از دسترس
belch U بازور خارج شدن
belched U بازور خارج شدن
belches U بازور خارج شدن
unplayable U توپ خارج ازدسترس
indelicate language U سخن خارج از نزاکت
belching U بازور خارج شدن
tabling U از دستور خارج کردن
lie on the table U از دستور خارج شدن
tables U از دستور خارج کردن
immusical U خارج ازقواعد موسیقی
transfinite U خارج ازاعداد محدود
misifit U لباس خارج از اندازه
lay on the table U از دستور خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
layman U خارج از حرفه یا فن خاصی
laymen U خارج از حرفه یا فن خاصی
bow out U باتعظیم خارج شدن
extrajudicial confession U اقرار در خارج دادگاه
extrajudicial U خارج ازصلاحیت قضایی
outward U بطرف خارج بیرونی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
out of action U از نبرد خارج شده
endarchy U امتداد از مرکز به خارج
external operation U عملیات خارج از مملکت
obsolescent U از رده خارج شده
extern U فاهری واقع در خارج
Recent search history Forum search
2off-season
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1recreationist
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com